در این مقاله ضرب المثل ها، شعرها، سخنان بزرگان با موضوع رنگ را گرد آورده ایم:
رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم / سعدی
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر / سعدی
از چه میترسی دگر بعد از سیاهی رنگ نیست / سعدی
که دید رنگ بهاری به رنگ رخسارت / سعدی
رنگش مثل گچ سفید شد
گنجشک را رنگ می کنه جای قناری میفروشه
حنایش دیگر رنگی ندارد
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
در خیابان راه می رفتیم که ناگهان یکی از هم کلاسی هایمان را که چندین سال ندیده بودیم سر راهمان سبز شد
مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد
بالاتر از سياهي رنگي نيست
نازک نارنجی است
سگ زرد برادر شغاله
سگ سفيد ضرر پنبه فروشه
سيب سرخ برای دست چلاق خوبه؟
زبان سرخ سر سبز ميدهد بر باد
گاو پیشانی سفید
بهوش باش كه سر در سر زبان نكنی
توی هر گله ای یک گوسفند سیاه (بز گر) هست
به هر کجا که روی، آسمان همین رنگ است / آسمان همه جاش یه رنگه
پایان شب سیه سپید است
یکرنگ بمان حتی اگر در دنیایی زندگی میکنی که مردمش برای پررنگ شدن حاضرند هزار رنگ باشند.
تا توانی با همه یکرنگ باش، قالی از صد رنگی به زیر پا افتاده است
من پشیمان نیستم اما نمیدانم هنوز دل چرا در بازی نیرنگها یکرنگ بود
برف را دوست دارم چون فقط با برف میشود آدمی ساخت که هم درونش سفید باشد و هم بیرونش!!!
بس میچکد از جام زمان رنگ دورویی / از مستی ما مانده همین کهنه سبویی
چون هوسناکان دورویی نیست کار عاشقان / در بهارستان یکرنگی گل رعنا مجو (صائب تبریزی)
ندارم چشم من، تاب نگاه صحنه سازیها من یکرنگ بیزارم، از این نیرنگ بازیها
به سلامتی دریا! نه به خاطر بزرگیش، واسه یکرنگیش
برای پذیرفته شدن، لازم نیست رنگی غیر از آنچه که هست به خودت بزنی، دنیا رنگهای زیادی به خود دیده، اما هیچ چیز به اندازه، رنگ واقعی زیبا نیست.. واقعی باش
واسه دنیای من چقدر یکرنگی / توکه واسه من همیشه دلتنگی
نغمههای دلم بوی تازهای از گلهای نرگس میدهد رویش گلهای دلم منتظر فصل یکرنگیاند!
دنیای عجیبیست، آدمها رنگارنگ، دود سیگارها یکرنگ
خواهی نشوی صد رنگ ، بیهوده نشو همرنگ
از دورویی تلختر در کام اهل عشق نیست / تا دلت با من دو رنگی کرد شیرین شد فراق
—
ارغوان
شاخه هم خون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز
آفتابیست هوا یا گرفته است هنوز
من در این گوشه که از دنیا بیرونست
و آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوارست
آه این سقف سیاه
آنچنان نزدیکست
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کور سویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانیست
نفسم می گیرد
که هوا هم این جا زندانیست
هر چه با من این جاست رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز گوشه چشمی هم بر خاموشی این دخمه نیانداخته است
هم در این گوشه خاموش فراموش شده
که از دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطرم گریه می انگیزد”
هوشنگ ابتهاج / سایه
—
رنگ دو رنگی به دو رنگان گذار
زانکه دو رنگی همه عیب است و عار
«جامی»
—
کنار دل نشسته ام
دارم من از تو مینویسم
حرفهای عاشقانه مو
به رنگِ آبی مینویسم
—
عاشق رنگ سیاهِ شب یلـدام
آخه از روشنـی هیچ خیری ندیــدم
عاشق تلخــیِ انتهــایِ عشقــم
حالا که به آخــر قصـه رسیــدم
—
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
«سعدی»
—
چه خوش گفت دهقان صافی ز رنگ
که انگور گیرد ز انگور رنگ
«جامی»
—
بین این همه سیاهی زندگی، تو رنگی باش.
—
غروب عاشقان بی رنگ گشته
چرا که دل مثال سنگ گشته
دورویی و ریا و کینه توزی
که رنگ عاشقان هفت رنگ گشته
دلی گر در میان سینهها بود
دروننش کینه و نیرنگ گشته
میان قلبها مهرو وفا نیست
اگر هم بود جایش تنگ گشته
—
جام بلور چشمانت را
بـشوی و بیاور
تا برایت جرعهای
اشـک یکرنگی بـریزم
وقتی نوشیدی
آنوقت میفهمی که
باران ازدست رنگین کمان
چه میکشد….
—
زیر باران میرفت
آسمان، دلش را
در یکرنگی نگاه باران
میشست
داشت رها میگشت
از این جهان پر غوغا
اما رهایی کجا بود و
خلاصی کجا
اسیر این قفس بود
قفل و زنجیرش کرده بودند سخت
رهایی را محال میپنداشت
چون، تو را هرگز،
با خود نداشت
—
نوبهار از خوید و گلآراست گیتی رنگ رنگ
ارغوانی گشت خاک و پرنیانی گشت سنگ
گل شکفت و لاله بنمود از نقاب سرخ روی
آن ز عنبر برد بوی و این ز گوهر برد رنگ
منوچهری
—-
عشق در هر گذری رنگ دگر می ریزد.
—
برای آسمان بارانی رنگین کمان باشیم.
—
اگه نقاش بودم، واسه همه یه دل خوش می کشیدم.
—
مقدمه برای مطلب “ضربالمثلهایی درباره رنگ”
رنگها از دیرباز تا کنون، جایگاه ویژهای در فرهنگها و تمدنهای مختلف داشتهاند. این عناصر بصری نه تنها در هنر و طراحی بلکه در ادبیات و زبان نیز تأثیر عمیقی داشتهاند. یکی از نمودهای برجسته این تأثیرات، ضربالمثلها و گفتههایی است که در زبانهای مختلف به رنگها اختصاص یافتهاند. ضربالمثلها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی و زبانی هر ملتی، انعکاسدهندهی باورها، تجربهها و حکمتهای گذشتگان هستند.
در این مطلب، به بررسی و تحلیل ضربالمثلهایی میپردازیم که به رنگهای مختلف اختصاص یافتهاند. با ما همراه باشید تا دریابیم چگونه رنگها در این ضربالمثلها به کار رفته و چه مفاهیمی را به همراه دارند. این بررسی نه تنها به شما کمک میکند تا درک عمیقتری از فرهنگها و زبانهای مختلف پیدا کنید، بلکه میتواند راهنمایی باشد برای استفادهی هوشمندانهتر از رنگها در زندگی روزمره.
توضیح درباره رنگها و تأثیرات فرهنگی آنها
رنگها به عنوان یکی از اصول اساسی هنر و طراحی، تأثیرات عمیق و گوناگونی بر احساسات و ادراک انسانها دارند. از سوی دیگر، هر رنگ در فرهنگهای مختلف معانی و مفاهیم متفاوتی دارد. به عنوان مثال، رنگ قرمز در بسیاری از فرهنگها نشانهای از عشق و شور است، در حالی که در برخی دیگر به معنای خطر و هشدار میباشد. رنگ آبی معمولاً با آرامش و اعتماد مرتبط است، اما در برخی فرهنگها ممکن است نشاندهندهی حزن و اندوه باشد.
این تفاوتهای فرهنگی درک عمیقتری از رنگها و کاربردهای آنها را ضروری میسازد. با بررسی ضربالمثلهایی که به رنگها مرتبط هستند، میتوانیم به نگرشها و باورهای مشترک و منحصر به فرد هر فرهنگ پی ببریم. این ضربالمثلها، مانند پنجرههایی به گذشته، به ما نشان میدهند که چگونه گذشتگان ما رنگها را درک میکردند و چگونه از آنها برای بیان مفاهیم عمیق و حکمتهای زندگی استفاده میکردند.
در این مطلب، شما با مجموعهای از ضربالمثلهای مرتبط با رنگها آشنا خواهید شد که هر یک حکایتی از تاریخ، فرهنگ و خردمندی مردمان مختلف را روایت میکنند. با ما همراه باشید تا به دنیای رنگارنگ و پر رمز و راز این ضربالمثلها سفری داشته باشیم و از تجربهها و دانستههای آنان بهرهمند شویم.
سایر مقالات :
شعارهای تبلیغاتی نقاشی ساختمان
—